آيا بسم اللّه جز سوره است ؟
در ميان دانشمندان و علما شيعه اختلافى نيست كه بسم اللّه جز سوره حمد و همه سوره هاى قرآن است ، اصولا ثبت ((بسم اللّه)) در آغاز همه سوره ه، خودگواه زنده اين امر است ، زيرا مى دانيم در مـتـن قرآن چيزى اضافه نوشته نشده است ،و ذكر ((بسم اللّه)) درآغاز سوره ها از زمان پيامبر(ص) تـاكـنـون مـعـمـول بوده است به علاوه سيره مسلمين همواره بر اين بوده كه هنگام تلاوت قرآن بـسـم اللّه را در آغـاز هـرسـوره اى مى خواندند، و متواترا نيز ثابت شده كه پيامبر(ص) آن را تلاوت مى فرمود،چگونه ممكن است چيزى جز قرآن نباشد و پيامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و برآن مداومت كنند.
بـه هـرحـال مساله آنقدر روشن است كه مى گويند: يك روز معاويه در دوران حكومتش در نماز جماعت بسم اللّه را نگفت ، بعد از نماز جمعى از مهاجران و انصارفرياد زدند اسرقت ام نيست ؟:((آيا بسم اللّه را دزديدى يا فراموش كردى !.
اللّه جامعترين نام خداست :
زيرا بررسى نامهاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى دهد كه هركدام از آن يـك بـخـش خاص از صفات خدا را منعكس مى سازد، تنهانامى كه جامع صفات جلال و جمال اسـت هـمـان ((اللّه)) مـى بـاشد به همين دليل اسما ديگر خداوند غالبا به عنوان صفت براى كلمه ((اللّه)) گـفـته مى شود به عنوان نمونه : ((غفور)) و ((رحيم)) كه به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى كند (فان اللّه غفوررحيم) ـ سوره بقره آيه 266.
((سميع)) اشاره به آگاهى او از مسموعات ، و ((عليم)) اشاره به آگاهى او از همه چيز است (فان اللّه سميع عليم) ـ بقره : 227.
و در يـك آيـه بـسـيارى از اين اسم، وصف ((اللّه)) قرار مى گيرند هو اللّه الذى لااله الا هو الملك الـقـدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجـبار المتكبر: ((اوست اللّه كه معبودى جز وى نيست ، اوسـت حـاكـم مطلق ، منزه از ناپاكيه، از هرگونه ظلم وبيدادگرى ، ايمنى بخش ، نگاهبان همه چيز، توانا و شكست ناپذير، قاهر بر همه موجودات ، و با عظمت)).
يكى از شواهد جامعيت اين نام آن است كه ابراز ايمان و توصيه تنها با جمله لااله الااللّه مى توان كرد.
رحمت عام و خاص خدا
مـشهور در ميان گروهى از مفسران اين است كه صفت ((رحمان)) اشاره به رحمت عام خداست كه شامل دوست و دشمن ، مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكارمى باشد، زيرا ((باران رحمت بى حسابش همه را رسيده ، و خوان نعمت بى دريغش همه جا كشيده)).
ولى ((رحيم)) اشاره به رحمت خاص پروردگار است كه ويژه بندگان مطيع وصالح و فرمانبردار اسـت و تنها چيزى كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد آن است كه ((رحمن)) در همه جا در قـرآن بـه صـورت مطلق آمده است كه نشانه عموميت آن است ، در حالى كه ((رحيم)) گاهى به صـورت مقيد ذكر شده كه دليل برخصوصيت آن است مانند (و كان بالمؤمنين رحيما) ((خداوند نسبت به مؤمنان رحيم است)) (احزاب : 43).
در روايـتـى نـيـز از امـام صـادق (ع) مـى خـوانيم : ((خداوند معبود همه چيز است ،نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان ، و نسبت به خصوص مؤمنان رحيم است)).
چرا صفات ديگر خدا در ((بسم اللّه)) نيامده است ؟
و تـنها روى صفت ((رحمانيت و حيميت)) او تكيه مى شود اما باتوجه به يك نكته ، پاسخ اين سؤال روشـن مـى شـود و آن اينكه در آغاز هركار لازم است از صفتى استمداد كنيم كه آثارش بر سراسر جـهـان پـرتـوافـكـن است ، همه موجودات را فراگرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانى نجات بخشيده است.
بـهـتـر اسـت ايـن حـقـيـقت را از زبان قرآن بشنويد آنجا كه مى گويد: ورحمتى وسعت كل شى ((رحمت من همه چيز را فرا گرفته است)) (اعراف ـ 156).
از سـوى ديـگـر مـى بينيم پيامبران براى نجات خود از چنگال حوادث سخت ودشمنان خطرناك دست به دامن رحمت خدا مى زدند، در مورد ((هود)) و پيروانش مى خوانيم : فانجيناه والذين معه بـرحـمه منا: ((هود و پيروانش را به وسيله رحمت خويش (از چنگال دشمنان) رهائى بخشيديم)) (اعراف ـ 72).
پس اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى داردچنانكه در دعا مى خوانيم : يا مـن سبقت رحمته غضبه ((اى خدائى كه رحمتت برغضبت پيشى گرفته است)) انسانها نيز بايد در بـرنـامـه زنـدگى اساس و پايه كار را بررحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند.
برگرفته از تفسیر تمونه